صدا کن مرا، صدا کن مرا،
صداي تو قول تنهايي من
به ياد کودکي لالايي من

دل غمگين تو در دست من بود
به دست ديگري افتاد و گم شد
سيه زنجير گيسوي بلندت
پريشان شد به دست باد و گم شد

نه من با توام نه تو با مني
حريق جنگلم، خاکسترم کن
نميخواهم بمانم پرپرم کن
نميخواهم بداني من که بودم
برايت قصه بودم باورم کن

مرا جانم صدا کن،
مرا عمرم صدا کن
مرا با يک کلام عاشقانه
مرا با مهرباني آشنا کن